
حریم عشق رویا خسرونجدی
http://atashodarya.blogfa.com
فصل یکم
او آمد ، امابا لباسی دیگر چهره اش در اولین لحظات نا آشنا می نمود ، ولی لبخند زیبایش او را همان آشناي قبلی معرفی میکرد . به محض دیدنش جلو رفتم بارها نزد خود این صحنه را تجسم نموده و برخوردم را تمرین کرده بودم . با اینحال مطمئن هستم که باز چهره ام مرا بی نهایت دستپاچه نشان می داد
و صدایم از شدت هیجان می لرزید .
سلام کردم . نگاهش طور خاصی بود ، گویا برایش آشنا بودم ولی صدایش پر از تردید بود .
سلام -
+ نوشته شده در سه شنبه چهاردهم مهر ۱۳۸۸ ساعت 18:12 توسط حسین
|