رمان زمستان بی بهار قسمت 47

بگومگو شد –بین من و دوستم . صدا را بالا برده بودیم، ومادر مثل بید می لرزید – از ترس همسایه ها –و دختر معصوم که به اتاق آمده بود رنگ به رخسار نداشت؛ می ترسید الان است که همسایه ها بریزند و تکه پاره شان کند، به سزای بی عفتی ... و دختر مثل هر بچه ی خردسالی که به هنگام بروز حادثه به مادر پناه می برد و به دامن مادر آویخته بود و چشمان معصومش راهراسان از من و دوستم و از دوستم به من می گرداند – دستش را جلو دهن برده بود و سر را بر پهلوی مادر می فشرد ... کار ما از دشنام فراتر نرفت؛ من رفتم با مشتی فحش....

ادامه نوشته

یلدا مبارک !

یلدا طولانی ترین و دوست داشتنی ترین شب ساله اما این یلدای دوس داشتنی طولانی تر هم میشه اگه جای خواب نداشته باشید ! اگه سردتون باشه ! اگه هنوز خونه هاتون بعد از زلزله ساخته نشده باشه ! یا اصلا خونه ای نداشته باشین ... یلدا طولانی تر هم میشه اگه بچه هاتون توی آتیش بخاری نفتی سوخته باشن و ... امسال اولین سالی باشه که کنارتون نیستن و جای خالی شون توی این شب و کنار کرسی هاتون خالی باشه ... یادمون نره یه چیزایی رو ... یه آدمایی رو ...

شب سیاه قصه را ...
یلدا مبارک !

رمان زمستان بی بهار قسمت 46

نکته دیگری که هر چند ضمنی است در این دو بخش درام جلب نظر می کند همین سلام و پاسخ سلام است. اولی سلام است و دومی پاسخ سلام. در نیم بیت سوم بخش یکم درام، مرد در واقع می گوید:" سام علیک!" و طبعا با حالت شیطنت آمیز در چشم و کنایه ای در حالت لب و شاید هم با چشمخند. مثل این که خواسته باشد بگوید:" بالاخره گیرت آوردم – این دفعه دیگه از چنگم در نمیری!" " سام علیک" در نیم بیت آخر بخش دوم درام، ظاهرا گرفتاری وزن و قافیه اختلالی را در افاده معنی موجب شده – نیم بیت آخر بخش دوم در معنا تکرار نیم بیت آخر بخش یکم درام است، در وجه خطاب جمع. در واقع وجه آن روزی همان چیزی است که بزرگان ادب و سیاست امروز در مصاحبه های ادبی و سیاسی بکار می برند:" سام علیکم! " یعنی که به قول بزرگان و رفتگان ادب کور خواندی ... برو عمو، خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه!

ادامه نوشته

چگونه خروپف نکنیم؟؟؟

اندر احوالات خروپف

خرو پف می تواند، شما را هنگام صبح خسته و عبوس کند. طبق مطالعات آکادمی اتئلارینگولژی و علم شناسی گوش و حنجره آمریکا، حداقل ۴۵ درصد از افراد بزرگسال گهگاه و ۲۵ درصد به طور مدام و از روی عادت خروپف می کنند. مشکل خروپف کردن بیشتر در مردان و افراد چاق به چشم می خورد و خروپف معمولا با افزایش سن بیشتر می شود. به گزارش محیا نیوز دکتر مارک ماهوالد مدیر مرکز اختلال های منطقه ای خواب مینسوتا و مدیر سابق آکادمی آمریکا برای درمان خواب می گوید: «خروپف به نحو باورنکردنی ای رایج است و مردم در مورد آن شوخی می کنند. با این حال، خروپف می تواند مشکلات اساسی ای را در خانواده ها ایجاد کند. بسیاری از زوج ها به علت خروپف نمی توانند در یک اتاق با هم بخوابند.»

ادامه نوشته

روش دم کردن قهوه ترک

شما در اولین قدم به یک ایبریک (ibrik) یا جزوه (Cezve) احتیاج دارید. لطفا وحشت نکنید چون ایبریک یا جزوه همان قهوه‌جوش خودمان است هرچند اورجینالش با آنچه ما به عنوان قهوه‌جوش می‌شناسیم کم و بیش متفاوت است. ایبریک در اصل همان قوری قهوه ترک است، قسمت پایین آن پهن است و گردنش باریک. معمولا از مس ساخته می‌شود و یک دسته چوبی دارد. البته در ایران هم می‌توانید چنین چیزی را پیدا کنید اما اگر واقعا اصلش را می‌خواهید باید دلی به دریا بزنید و یک سفر به استانبول را در برنامه‌تان بگذارید.



ادامه مطلب...

ادامه نوشته

شبـاهت ازدواج کـردن و سربـازی رفتـن



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


آقایان، آقا پسرها، مردان مجرد و متاهل، افراد ذکور جامعه ...

آیا تاکنون با خود اندیشیده اید که به چه دلیل خدمت مقدس سربازی اجباریست ؟

چرا از قدیم و ندیم گفته اند که تا خدمت نروی مرد نمی شوی ؟!
ادامه نوشته

گل قاصد

گل قاصد
(دلسرد)
.....
آهنگ:اسدالله ملک  دستگاه شور،ابوعطا  شعر:هما میرافشار  خواننده:پوران
....
گل قاصد کی فرستاده تورا
کی به تو گفته به این خونه برو
دیگه دل ازهمه سرده حالیته
میدونم برنمیگرده حالیته
مگه تنها شده باز مگه رسوا شده باز
مگه پروانه میخواد دل دیوانه میخواد
دیگه دل از همه سرده حالیته
میدونم برنمیگرده حالیته
گل قاصد بده پیغام مرا
که مبر بهرخدا نام مرا
بگو بیزارم ازاون مهر و وفا
که سراپا همه بود رنگ و ریا
دیگه دل از همه سرده حالیته
میدونم برنمیگرده حالیته
 

از زرد شدن دندان هایمان جلو گیری کنیم

با ایجاد چند تغییر ساده در شیوه زندگی‌تان می‌توانید از بد رنگی دندان‌ها جلوگیری کنید؛ به عنوان مثال اگر خیلی قهوه می‌نوشید یا سیگار می‌کشید، مقدار آن را خیلی کم یا حتی قطع کنید. دلایل مختلفی برای بد رنگ شدن دندان‌ها وجود دارند.


ادامه مطلب...
ادامه نوشته

عروسک ساز

رمان عروسک ساز نوشته مریم صابری

Arousaksaz_MaryamSaberi - Download - 4shared - farid s

ابدیت یک بوسه

کتاب ابدیت یک بوسه صد شعر عاشقانه از پابلو نرودا
ترجمه فارسی




لینک دانلود

Abadiat Yek Boose - Download - 4shared - farid s

عکس های بسیار زیبا و دیدنی از طبیعت اعماق دریا

عکس های بسیار زیبا و دیدنی از طبیعت اعماق دریا

ادامه نوشته

عکس بچه 2

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه نوشته

عکس بچه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه نوشته

یلداتون مبارک

هیچ زمستانی ماندنی نیست حتی اگر همه شبهایش شب یلدا باشد
::
::
میان دوستان افتاده ای تک
رخت هندونه ز لطف عین پشمک !
برایت میزنم اینک پیامک
شب یلدای تو ای گل مبارک !


ادامه مطلب...

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 45

من لبخند می زدم – با ابهام – چون بابابزرگ چیز دیگری بود، بابابزرگ سکاندار سفینه تاریخ بود، رهبر پرولتاریای جهان بود، در حالی که بابا یک بابای ساده بود، که همه اش متلک می گفت.
بابا دنبال فکر خودش را می گرفت و می گفت:" یارو حالا بمب اتمی ندارد، کک توی تنبانش افتاده و شما را دست انداخته: میتینگ بدهید ، امضا جمع کنید، امضا جعل کنید تا من به امریکا بفهمانم که اگر تو بمب اتمی داری من هم این هالوها را دارم – آنقدر که روی زمین است دو آنقدر زیر زمین است ... تکان خوردی همچنین پشت جبهه ات را به هم می ریزم که تا قیام قیامت نتوانی جمع و جورش کنی ... بخند ، اشکالی ندارد

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 44

باری،والا حضرت در تمام رشته ها از سواری گرفته تا تیراندازی و تاکتیک و همه شاگرد اول دانشکده می شود و داغی به دل همه می گذارد که جای زخم آن مثل زخم کهنه هنوز هم زق زق می کند.
جای جناب سرگرد افشار طوس خالی، اسهال خونی در دانشکده اپیدمی شده است.من هم مانند خیلی ها مبتلا می شوم و به بیمارستان اعزام می شوم. یک هفته ای در بیمارستان می مانم، در این بیمارستانی که من هستم از بچه های دانشکده به جز من کسی نیست، بیشترشان را به بیمارستان شماره یک ارتش فرستاده اند: تقریبا با جایی و کسی ارتباط ندارم...

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 43

خوب، کجای ایم مسخره است؟ کمیته ای است متعلق به یکی از احزاب برادرغ برادر است، ئلش می شوزد؛ می ترسد مبادا برادر با ازتکاب اشتباهی حاصل زحمات چندین ده ساله را تباه کندغ پس چه از این برارانه تر که به موقع و تا دیر نشده هشدار بدهد؟ «کمیته بابل مخالف است!» یعنی حرف گنده تر از دهنش می زد، یعنی که عوضی است، یعنی که خل شده ست، یعنی که خیلی چیزها! ادم شک برش می دارد: آیا ممکن است رفقای بالتر حزب هم با اظهار نظرها و پیشنهادهایی که از پایین می رسیده همینطور برخورد کرده باشند، و در عرق خوریها خندیده باشند، و مسخره کرده باشند و مضموم کوک کرده باشند!

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 42

ديگري وعده داده ام.... من اي چيز هاراهم به عنوان تجارب شخصي به همشهريان علاقه مند ارائه مي كنم و از رقص هايي كه كرده و مجالسي كه ديده ام داستان ها مي گويم،در حالي كه تا اين لحظه كه در خدمت شما هستم نرقسيده ام و نه در چنين مجالسي شركت كرده ام – امّا خوب ،جهانديده هستم ،بايد يك چيز هايي بگويم.
اوايل ماه دوم بهار است،زمين ورم كرده و همچون مادر مهربان سينه اش را بالا آورده است و شيره تن خود را در غنچه ها برگ ها و شكوفه ها ميريزد.از ميان پنجره هاي باز صداي غلغل و زمزمه ي خفته ي خواب آلوده شهر ،بوق درشكه ها و تك بوق اتومبيل ها به گوش مي رسد،

ادامه نوشته

دندان عقل و مشکلات آن

دندانهاي عقل و مشکلات آنها

در دهان يک انسان بالغ ۳۲ دندان  وجود دارد ، چهار عدد از آنها که بعد از بقيه دندانها در آخر قوس هاي دنداني رويش مي يابند دندانهاي عقل ناميده مي شوند ، سن تقريبي شروع تشکيل آنها در استخوان فک ۹-۱۰ سالگي بوده ، تاج در ۱۴ سالگي کامل شده و در سالهاي آخر دوره نوجواني شروع به رويش در داخل استخوان نموده و بعد از ۱۶ سالگي در دهان ظاهر مي گردند . وجه تسميه اين دندان زمان رويش آنها به داخل حفره دهان است که مصادف با بلوغ فکري است . در طي رشد و تکامل فکين معمولاً جا براي رويش اين دندانها فراهم مي گردد . دندان عقل اگر درست و بجا رويش يابد ، مثل بقيه دندانها مفيد و مؤثر در سيستم جونده بوده و عليرغم تصور غلط عاميانه در اين موارد نبايد کشيده شوند .

دندانهاي عقل نهفته کدامند ؟

اگر فک متناسب با رويش دندان رشد کافي نداشته باشد و يا به عبارت ديگر با رشک فک جا براي رويش اين دندان فراهم نگردد و يا جهت و مسير رويش آنها غيرعادي باشد ، قادر به رويش نبوده و در استخوان نهفته باقي مي مانند .

تشخيص دندان نهفته در فک چگونه است ؟

دندانپزشکان با معاينه داخل دهان و با کمک راديوگرافي وجود دندانهاي عقل نهفته را تشخيص مي دهند.

دندان عقل نهفته اگر درآورده نشود چه عوارضي دارد ؟

دندانهاي نهفته مشکلات عديده اي را مي توانند در آينده ايجاد نمايند :

۱- عفونت لثه ؛ لثه پوشاننده دندان نهفته اي که تعدادي از آن به محيط دهان باز شده بطور مکرر دچار عفونت و التهاب شده و دردناک مي شود .

۲ - عفونت استخوان

۳ - آبسه و سلوليت : اگر عفونت لثه درمان نشود به استخوان رسيده و باعث تخريب دندان و استخوان مي گردد . اگر عفونت از استخوان بگذرد و به بافتهاي نرم گونه ، گردن ، حلق و زيرزبان سرايت کند ايجاد آبسه و يا تورم منتشر بافت نرم را که سلوليت ناميده مي شود ميکند که توأم با درد ، تب ، تورم ، قرمزي و مشکل دربازکردن دهان خواهد بود .

۴ - صدمه به دندان مجاور : دندان نهفته با فشار بر ريشه دندان مجاور ممکن است باعث تحليل ريشه آن شود .

۵ - ايجاد کيست ؛  کيسه نارنجي تاج دندان رويش نيافته را در استخوان فک دربرگرفته است که بعد از رويش دندان به داخل حفره دهان از بين مي رود . اگر دندان رويش نيابد ممکن است بزرگ شدن و تبديل به کيست گردد . کيست ها تدريجاً بزرگ شده و سبب تخريب و تضعيف استخوان و مشکلات بعدي مي گردند .

۶ - درد ؛ يک دندان عقل نهفته مي تواند ايجاد دردهاي با علت نامشخص و منتشر به نواحي سروگردن نمايد .

۷ - حرکت دنداني : اعتقادي وجود دارد که ممکن است فشار ناشي از اين دندانها سبب بي نظمي در رديف دندانها شود که از نظر علمي ثابت شده نمي باشد .

دندانهاي عقل نهفته را چه بايد کرد ؟

اگر دندانپزشک تشخيص دهد که دنداني قادر به رويش نمي باشد ، بايد آن را کشيد .

زمان مناسب درآوردن آنها چه موقع مي باشد ؟

اين دندانها تا جايي که قادر به رويش باشند ، بطرف سطح حرکت مي کنند و معمولاً در سطح پشتي دندانهاي آسياي بزرگ دوم گير مي افتند و جلوتر نمي روند . اين حالت معمولاً در سنين ۱۶ تا ۱۷ سالگي اتفاق افتاده و بهترين زمان براي دراوردن آنهاست . در اين سن به دليل وجود کيسه رويشي بزرگي که تاج دندان را در برگرفته و همچنين به اين علت که ريشه دندان هنوز رشد نکرده و کوتاه مي باشد ، کشيدن آنها را آسان مي کند ، ضمن اينکه از بروز عوارض فوق الذکر و عوارض حين جراحي نيز پيشگيري مي شود . بيحسي موقت ؛ در بعضي دندانها با ريشه هاي کامل شده ، مجاور کانال عصبي بوده و کشيدن دندان ممکن است باعث بيحسي کوتاه مدت و گاهاً طولاني بشود .  سينوس فک بالا يک حفره بزرگ و طبيعي است . بر اثر شکل گيري و طويل شدن ريشه دندان عقل بالا ، ممکن است مجاورت ريشه با سينوس خيلي نزديک شده و در حين کشيدن دندان حفره سينوس بازشده و يا عفوني مي گردد .

درآوردن ديرتر دندانهاي عقل تا سنين بالاتر و سالمندي چه مشکلاتي دارد ؟

موکول نمودن درآوردن دندانهاي عقل به سنين سالمندي ممکن است مشکلات ذيل را به همراه داشته باشد :

با افزايش سن ريشه ها قطورتر شده و ممکن است کشيدن دندان را سخت تر کند .

التيام ضعيف تر بعد از کشيدن دندان

پوسيدگي دندانهاي مجاور

احتمال فک جوش شدن دندان

احتمال شکسته شدن استخوان در افراد پير در حين جراحي و درآوردن دندان

کاهش تحمل بيمار به دليل شرايط سني و درمانهاي پزشکي از قبيل مصرف داروهاي قلبي ، ريوي و ...

رمان زمستان بی بهار قسمت 41

می خندید، به حمام می برد؛ در یکی خاطره ی عزیز فراش بود... خلاصه هر یک به زبانی با او حرف می زد و با حالتی نگاهش می کرد که سرشار از تصاویر بود . این کوچه ها در بردارنده ی خوشی و رنج و همه چیز او بودند؛ چون همسر آدم با همه ی وجود او آشنا بودند ـــ وطن او بودند؛ شهود خند ها ، گریه ها، بغض کردن ها ، صفاها، کتمان ها. این جا از این خبر ها نبود. باید در این جاها سرمایه گذاری کند، چون می بیند که همچون دختر بچه ای کولی که با طبیعت بزرگ شده و سرنوشت ....

ادامه نوشته

آهنگ جدید و زیبای سامان جلیلی به نام مجازات

آهنگ جدید و زیبای سامان جلیلی به نام مجازات


MP3 320

MP3 128

OGG 56

رمان زمستان بی بهار قسمت 40

منّت هایی که در دبیرستان بارمان می کنند آدم را آب می کند: طوری است که انگار صدقه می دهند ــ و می دانید که نان صدقه واقعاً نان ترشیده و کپک زده ای است. هر کس و ناکس این صدقه را به رخمان می کشد: جناب سروانی که از حرکات و سکنات و ذرّات وجودش پیدا است که خود محصول همین کارخانه است می آید سرصف، و درافشانی می کند: «اینجا را کرده اند نوانخانه؛ یک مشت گداگشنه را (البته به استثنای عده ای که پیدا است بچه های خانواده دار هستند و نگاه چشمان جناب سروان در جهت آنها آواره است) ریخته اند...

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 39

استاد می گوید: «بیا بخون!» فلانی می رود، و می خواند، با همان لهجهٔ کذا، استاد می پرسد کجایی است؛ به عوض او کلاس جواب می دهد –عینا مانند سقز- اما در مایهٔ دیگر- «عُمَری است.» و او عصبانی می شود، رگ پیشانیش می جهد، سرخ می شود. کلاس مسخره بازی در می آورد؛ استاد برآشفته می شود، می گوید: «خفه!» و خطاب به او می گوید: «از نو بخون!» می خواند؛ استاد گوش تیز می کند، و به موافقت، با آهنگ کلمات که به توصیهٔ خود او مقّفی هستند، همچون رهبر دستهٔ موزیک سر می جنباند؛

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 38

قرانی می دهیم، به عشق گل روی تهران، که نمی دانم ما را چگونه می پذیرد، و آیا اساساً می پذیرد یا نه. چون بعید نیست نپذیرد: بگویند جا ندارم، معدّلت کم است؛ ترک تحصیل داری – و مثل هر یک از مراحل زندگی با نزدیک شدن و پدیدار شدن هدف، هزاران تردبد همچون دانه های گندمی که از سوراخ جوال بیرون بریزند یک یک و دو دو و سه سه و مشت مشت از پی هم سرازیر می شوند: دیر نکرده ام ولی شاید از موعد ثبت نام گذشته باشد؛ ممکن است مسابقۀ ورودی داشته؛ امروز اول یا دوم مهر اشت؛ اگر مسابقه ای بوده حتماً تمام شده

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 37

جمعیت تکان می خورد؛ پاره می شود؛ بچه ها در می روند، و چند قدمی که رفتند چون خرگوشی که از پیش تازی گریخته باشد مکث می کنند و برمی گردند. تعدادی از افراد صف به گریه درآمده اند، خیال می کنند آنها را هم می کشند، همه رنگ باخته اند، چند نفری بی اختیار روی برف افتاده اند_ جنازه را بر می دارند، و برای شستن به کنار حوض مسجد می برند،.... ستوان به سوی مسجد که زندان موقت است به راه می افتد. مردم از بهت در آمده و بر گرد حسین بیگ اجتماع کرده اند. حسین بیگ شانه ی فشنگ را از طپانچه خارج می کند، رو به هوا گلنگدن می زند،

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 36

صبح روزی نشسته ایم که خاله خیال از در وارد می شود: در اتاق را می گشاید و در منتهای بهت و حیرت ما با سر فروافتاده در کنار در می نشیند. آه از غرور آن چشمان مغرور! همین که در کنار گرداب نگاه ژرفشان قرار می گرفتی که حماقت خودت را در آنها ببینی- چون این خاصیت چشمانش بود که از تصویر آدم قیافه ای ابله می پرداخت، یا به هر حال خود آدم بود که چون در چشمانش وارد می شد گیج و بُله می شد و به حماقت خود پی می برد-

ادامه نوشته

رمان زمستان بی بهار قسمت 35

ساعت هر چه گنده تر باشد روس ها بیشتر می پسندند، اما نظر محمد نیکلا هم موثر است. بازار میوه فروش ها گرم است: شش لا پهنا حساب می کنند و روس ها عجب آن که پول هم می دهند . این چه جوری است_ می گفتند در بلشو یکی پول نیست !؟_ و بعد بزرگ و کوچک هم نمی فهمند:جلو فرمانده شان سیگار می کشند ، و گاه پیش می اید که فرمانده برای سرباز کبریت هم می کشد ،یا خودش لنگه ی هندوانه یا طالبی را بر می دارد و در کامیون می گذارد . نه، دیگر جای هیچ شک و شبهه ای نیست: اینها همه نشان حرامزادگی است

ادامه نوشته

جدیدترین نوع حمام  بانوان

حمام نفتی،یکی از جدیدترین نوع حمام در میان بانوان است و دراز کشیدن در وانی پُر از نفت خام بین بانوان ثروتمند در باکو پایتخت کشور نفت خیز آذربایجان، طرفداران بسیاری پیدا کرده است.

 دیلی میل” می نویسد: این روش که اسپا spa نامیده میشود هزار خاصیت دارد و کلی درد را علاج میکند،از درمان ناراحتی های پوستی بگیر تا ورم مفاصل، گردش خون، سیستم عصبی و…

01jildsm عکس : جدیدترین حمام زنان

این بانوان به مدت ۱۰ دقیقه در این حوضچه های نفتی که ۴۰ درجه حرارت دارند میخوابند که البته پزشکان اعلام کرده اند ماندن بیش از حد در این حوضچه ها باعث سرطان پوست میشود،البته این حمام بسیار گران قیمت است.

دانلود سکانس حذف شده حضرت عباس در سریال مختارنامه

فکر می‌کنم ۱۶-۱۵ ماه پیش بود که با فتوای برخی مراجع سنتی حوزه علمیه، پخش سکانس‌هاس مربوط به حضرت ابوالفضل(ع) در سریال عظیم مختارنامه کنسل شد.
داود میرباقری کارگردان کاربلد مجموعه مختار نامه سکانس‌های مذکور را که حدود ۱۸ دقیقه از سریال را شامل می‌شد، به طور کلی حذف کرد. او راضی نشد با ترفندهای کامپیوتری یا از طریق اضافه‌کردن نور روی صورت حضرت عباس(ع) در تدوین این سکانس‌ها را نمایش دهد تا همگان در آرزوی دیدن یل کرب‌وبلا (با بازی کاوه فتوحی) بمانند.

 

به هرحال اکنون این سریال زیبا در حال پخش از شبکه iFilm است و امروز بود که خیلی اتفاقی و در یکی از انجمن‌های عرب‌زبان دیدم ۹ دقیقه از سکانس آب‌آوردن حضرت عباس از نهر علقمه در اینترنت پخش شده است.
البته نسخه‌ای که لو رفته،‌ نسخه کارگردان است که کیفیتی مابین DVD Screener و WorkPrint دارد.
این ۹ دقیقه جانسوز در دو کیفیت mp4 با حجم ۲۹ مگابایت و ۳gp (مخصوص موبایل) با حجم ۱۶ مگابایت، به ترتیب از اینجا و اینجا قابل مشاهده و دانلود است.

 

پی‌نوشت:
ـ به شخصه توقع بیشتری از این سکانس داشتم،‌ شاید هم اگر نسخه ۳۵ میلیمتری (نگاتیو) را می‌دیدم انقدر توی ذوقم نمی‌خورد.
ـ نمی‌دانم چرا نشان‌دادن چهره نبی خدا (یعقوب و یوسف) از منظر مراجع تقلید مشکلی نداشت اما چهره حضرت عباس که غیرمعصوم هم هست، مشکل دارد.
ـ نیتم از درج این پست، خیر بوده و انتشار گوشه‌ای از فداکاری‌های حضرت عباس(ع) در صحرای کربلاست. امیدوارم این پست برایم دردسر ساز نشود.


منبع:http://mkalhor.ir/

رمان زمستان بی بهار قسمت 34

فردای ان روز در بازار هستم،قید قبولی را زده ام.به درک،باشد،مهم نیست،یک سال هم رد بشوم-آنطور که می گویند،به نسبت سن و سالم جلوم،تازه بهنام و توسلی تا این مرحله هم نیامدند،و ترک تحصیل کرده اند.به این نحو پیش خودم استدلال میکنم که به مغازه پارچه فروشی آقای طلایی میرسم.آقای طلایی با حاجی امجد نشسته اند و چای می خورند.سلام میکنم،حال اگر پولی چیزی،از پنج قران تا دوتومان احتیاج داشته باشم از آقای طلایی میگیرم،که بعد او با بابا حساب کند.تعارفم میکند،بر لبه ی دکان مینشینم

ادامه نوشته